1

 
وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً

آشنایی با علم قراءات
الحمد لله الذِى منَّ علينا بالقرآن العظيم وأكرمنا برسالة سيد المرسلين الذِى بعثه رحمة للعالمين المنزل عليه : " إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون" أما بعد :
قرّاء صحابه رضی الله عنهم که برای تعلیم و تحفیظ قرآن به کشورها و شهرهای دوردست آمده بودند، برای این کار بزرگ، تلاش بس سترگی را به انجام رساندند.که کتابهای تاریخ که درباره ی اخبار صحابه و اوضاع کشورها و زندگی قاریان بلاد اسلامی نوشته شده اند، شاهد مساعی و تلاش مثال زدنی آنان در این کاراست. که مصداق آنچه گفتیم را در  کتابهای "تاريخ دمشق" تألیف ابو زرعة الدمشقِى و "فضائل القرآن" نوشته ی إبن الضريس و "تاریخ دمشق" تألیف  إبن عساكر و دیگر کتابهای متداول می توان یافت.
 در زمان صحابه (رضی الله عنهم اجمعین) با توجه به گستردگی  فتوحات و وسعت سرزمینهای اسلامی و شدّت توجه و اهتمام مسلمانان آن زمان به فراگیری قرآن، تعداد نسخه های قرآن کمتر از صد هزار نسخه نبوده است، تا حدی که عمر فاروق رضی الله عنه  ،حقوقی را از بیت المال مسلمین، برای کسانی که بر قرآن و علوم آن مسلط بودند تعیین نمود و اشتغال مردم به حفظ و فراگیری قرآن به حدی رسیده بود که بیم آن می رفت که مبادا مردم تنها به حفظ قرآن اکتفا کنند و از فهم آن دست بردارند.
 از بین کسانی که جامع بین حفظ و درک ژرف و فهم قرآن بودند، حضرات ابن مسعود و ابن عباس (رضی الله عنهم أجمعين) را می توان نام برد.
کسانی که درشهر کوفه درعلم تفسیر و فقه، نزد حضرت ابن مسعود (رضی الله عنه) فارغ التحصیل شدند، بسیار زیاد بودند، تا جایی که  در بین جماعت عبدالرحمن بن اشعث که علیه بنی أمیّه قیام کردد، حدود چهار هزار قاری قرآن، تنها از بهترین افراد تابعین و شاگردان و شاگردان شاگردان ایشان وجود داشتند. حضرت ابوموسی اشعری (رضی الله عنه) نیز، شاگردان خود را به چندین حلقه تقسیم می کردند سپس در هر حلقه یکی از آنها را مسئول بقیه قرار می دادند و سپس خودشان بر یادگیری و حفظ آنها نظارت می کردند؛ که این کار هر روز از طلوع آفتاب تا ظهر در مسجد جامع بصره ادامه می یافت.
حضرت ابوالدرداء (رضی الله عنه) نیز دقیقاً و به طور جداگانه، همین کار را در مسجد جامع دمشق انجام می دادند، تا اینکه بالاخره در شام وفات یافتند.   که مناقب این حضرات در تحفیظ وتفقه بیش از حد زیاد و بسیار عظیم است.
این بزرگان اینچنین به  تعلیم ویادگیری قرآن و قرائات، یعنی قرائات متواتری که تواتر بیشتر از آن قابل تصور نیست وجزو قرآن به شمار می آیند ، اهمیت می دادند.
امام بخاری و امام مسلم از حضرت عمر روایت می کنند که فرمودند : ( سمعت هشام بن حكيم يقرأ سورة "الفرقان" في حياة رسول الله صلى الله عليه وسلم فاستمعت لقراءته، فإذا هو يقرأ على حروف كثيرة لم يُقرئنيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فكدت أُساوره - أي أثب عليه - في الصلاة، فصبرت حتى سلم، فَلَبَّبْتُه بردائه - أي أمسك بردائه من موضع عنقه - فقلت: من أقرأك هذه السورة ؟ قال: رسول الله صلى الله عليه وسلم فقلت: كذبت، فانطلقتُ به أقوده إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقلت: إني سمعت هذا يقرأ سورة الفرقان على حروف لم تقرأ فيها، فقال: أرسله - أي اتركه - اقرأ يا هشام ، فقرأ عليه القراءة التي سمعته يقرأ، فقال: كذلك أنزلت، ثم قال: اقرأ يا عمر ، فقرأت القراءة التي أقرأني، فقال:كذلك أنزلت إن القرآن أنزل على سبعة أحرف، فاقرؤوا ما تيسر منه).
(از هشام بن حکیم تلاوت سوره ی فرقان را در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدم، دیدم که بسیاری از حروف را به گونه ای می خواند که رسول خدا صلی الله علیه و سلّم آنگونه به من یاد نداده بودند،نزدیک بود او را در نماز بر زمین زده تنبیه کنم، امّا صبر کردم تا سلام داد، سپس یقه اش را گرفته ، از وی پرسیدم: چه کسی این سوره را به تو یاد داده است؟گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلّم من گفتم: حتماً دروغ می گویی. سپس او را به دنبال خود کشان کشان، به خدمت رسول الله (صلی الله علیه وسلّم) بردم  و عرض کردم: من از این مرد سوره ی فرقان را شنیدم که به لهجه ای می خواند، که شما آنگونه نخوانده اید. سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: رهایش کن و بعد به او فرمودند: ای هشام بخوان سپس آن قرائتی را که من شنیده بودم پیش رسول الله صلی الله علیه وسلّم خواند. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: همین طور نازل شده است.سپس به من فرمودند: تو بخوان ای عمر ، من نیز قرائتی که حضرت به من آموخته بود، خواندم. به من نیز فرمودند: همین طور نازل شده، همانا قرآن به هفت لهجه نازل شده است، پس با هرکدام که برایتان آسانتر است آن را تلاوت کنید.)   
علما بر این حقیقت اجماع دارند که قرآن کریم از پیامبر صلی الله علیه وسلّم با روایات متواتر متعددی برای ما نقل شده است که دانشمندان اسلام، برای آن دانشی خاصّ به نام علم قرائت یا "علم القراءات القرآنية" را وضع نموده اند، و در آن، هدف از این دانش، انواع و اقسام قرائت ها ، و مهم ترین قاریانی که آن قرائت ها را روایت کرده اند ، به همراه مهم ترین تألیفات تدوین شده در این زمینه را بیان داشته اند.
همچنین دانشمندان اسلام بر این، اجماع دارند که تمام قرائت های غیر از قرائت های دهگانه، شاذ و غیر متواتراند و اعتقاد به قرآن بودن آنها ، خواندن آنها در نماز ، خواندن آنها به عنوان تلاوت و تعبّد جایز نیست و فقط  فرموده اند که تعلّم و تدوین و بیان قواعد نحوی آنها جایز است.
 قرائت هایی که به تواتر به ما رسیده است، تعدادشان ده قرائت می باشد که توسط مجموعه ای از قرّاء که در دقّت روایت، سلامت حفظ، و زیبایی فهم آیات قرآنی سرآمد بوده اند، برایمان نقل شده که عبارتند از:
1.       قرائت  نافع مدنی ، که مشهورترین کسانی که از وی روایت کرده اند قالون و ورش هستند.
2.       قراءة ابن كثير مكّي  که مشهورترین کسانی که از وی روایت کرده اند بَزي و قُنْبل می باشند.
3.       قراءة أبي عمرو بصري که مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند الدوري و السوسي اند.
4.       قراءة ابن عامر شامي ، که مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند عبارتند از هشام و ابن ذكوان
5.       قراءة عاصم كوفي که مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند عبارتند از: شعبة و حفص
6.       قراءة حمزة الكوفي ، که مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند عبارتند از خَلَف و خلاّد
7.       قراءة كِسائي كوفي ، و مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند عبارتند از أبو الحارث ، و حفص الدوري
8.       قراءة أبي جعفر مدني که مشهورترین کسانی که از وی روایت کرده اند ابن وردان و ابن جُمَّاز می باشند.
9.       قراءة يعقوب بصري که مشهورترین راویانی که از وی روایت کرده اند رُوَيس و رَوح هستند.
10.           قراءة خَلَف ، که مشهور ترین راویان قرائت او ، إسحاق و إدريس هستند.
آنچه به یکی از ائمه ی فوق نسبت داده شود (قرائت) و آنچه به راوی روایت کننده از آن امام نسبت داده می شود،(روایت) نامیده می شود.مثلاً می گوییم: قرائت عاصم به روایت حفص یا قرائت نافع به روایت ورش و به همین ترتیب.
ابن عاشور در تفسیر "التحرير والتنوير" خود می فرماید: قرائت هایی که امروزه در کشورهای اسلامی با آنها قرآن تلاوت می شود، عبارتند از:
قرائت نافع به روایت قالون در قسمتی از کشور تونس و قسمتهایی از مصر و لیبی.
همین قرائت به روایت ورش نیز در قسمتهایی از تونس، مصر و تمام کشورهای الجزایر، مغرب(مراکش) ، کشورهای آفریقای غربی و توابع آنها مانند سودان خوانده می شود.
 قرائت عاصم به روایت حفص در تمام مشرق اسلامی و بیشتر قسمتهای کشور مصر و هند ، پاکستان، ترکیه و افغانستان رایج دارد.
سپس ابن عاشور می فرماید: (همچنین شنیده ام که با قرائت ابوعمرو بصری نیز در سودان، همسایگی کشور مصر، تلاوت می شود.)
علما در علم قرائات تألیفات بسیاری به یادگار گذاشته اند، که از اوّلین کسانی که در این دانش دست به تألیف زدند، دانشمندی به نام  ابوعبید قاسم بن سلّام بود که کتابی به نام "القراءات" را نوشت و در آن نام بیست و پنج قاری را جمع آوری نمود. امّا إبن مجاهد تنها به جمع آوری قرّاء سبعه (هفتگانه) اکتفا نمود. مکّی بن ابوطالب نیز کتاب "التذكرة" را در این علم شریف به رشته ی تحریر در آورد.
یکی از کتاب های  مهم در این علم، کتاب  "حرز الأماني ووجه التهاني" نوشته ی قاسم بن فيرة ، است ، که تمام مطالب مربوط به قرائات را در قالب شعر تدوین فرموده است، که این کتاب منظوم با نام "الشاطبية" شهرت پیدا کرده است، که امام ذهبی در توصیف آن می فرماید: " با قصیده ی او سواران زیادی در این وادی راه پیمودند، مردمان بسیاری آن را به حافظه سپردند، پس به راستی با ابتکار خلاقانه و بیان رسا و کوتاه خود کار بسیار دشواری را برای مردم، آسان نموده است ".
همچنین یکی دیگر از کتابهای معتمد و مورد اطمینان در علم قرائات کتاب " النشر في القراءات العشر" تألیف امام جزری است که یکی از جامع ترین کتابهای نگاشته شده در این موضوع است، که شرح های بسیاری بر آن نوشته شده ، که دارای نظم شعری تحت عنوان "طيِّبة النشر" است.
بدون شک نسبت قرائت های هفتگانه به قرّاء سبعه رحمهم الله نسبت دادنی از روی اختیار و شهرت روایت است نه از روی نظر شخصی و شهوت، که این روایات بر مبنای دریافت مستقیم و روایت مستند، استوارند، نه بر رأی و اجتهاد افراد، که تمام قرائت هایی که به طرق صحیح چه متواتر و چه مشهور به ما رسیده اند، از طرف خدای تعالی و وحیی است که به سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شده است بنابر این ما می بینیم که علما از تعلیم وتعلّم قرآن غیر مستقیم و بدون شنیدن حضوری از استادان خبره ، پرهیز می کنند.
روایاتی نیز که از طریق آحاد یعنی غیر متواتر و غیر مشهور به پیامبر صلى الله عليه وسلم یا یکی از اصحاب یا تابعین نسبت داده می شود، اصلاً جزو قرآن نیست، بلکه  یا تفسیری است که در اثنای تعلیم قرآن از آنها شنیده شده، یا سهوی است که بر زبان تلاوت کننده، جاری شده و شنونده آن را جزو قرائت تصور نموده، که به خاطر چنین امری بوده که امام مالک رحمه الله به امام نافع (قاری مشهور)  که با وی مشورت کرد، چنین نظر داد که در نماز برای مردم، امامت نکند و چنین فرمود:" : إنك بارع فِى القراءات فإذا سهوت فِى القراءة أثناء الصلاة ربما يُظن بهذا السهو أنه قراءة مروية فيتلقى منك هذا السهو كقراءة "( تو در قراءات استاد مسلّم (و امام) هستی، اگر (در نمازجماعت امام شوی) و (هنگام قرائت قرآن در نماز) سهو کنی، ممکن است مردم گمان کنند که این هم یکی از قرائت های روایت شده ی توست، و در نتیجه این سهو را از تو به عنوان یک نوع قرائت فرا خواهند گرفت.(بنابراین، امامت نکن)".
علمای دین قرائت های شاذّ را در کتابهای خاصی تدوین و جمع آوری نموده اند، که تعدادی از آنها تفسیری از آیات را بیان داشته و تعدادی سهو محض هستند.
دانشمندان در باره ی قرائت های شاذّه فرموده اند:  هدف از قراءات شاذه تفسیر و تبیین معانی قرائت های مشهور است، مانند قرائت شاذ حضرت عاشه رضی الله عنها که بدین صورت است :{حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى} (البقرة:238) و این گونه تفسیر شده است: (والصلاة الوسطى صلاة العصر)  یا قرائت ابن مسعود که آیه ی:{فاقطعوا أيديهما}(المائدة:38)  را  با فرموده خود چنین تفسیر می کند: (فاقطعوا أيمانهما) و قرائت جابر که فرموده الله تعالی :{فإن الله من بعد إكراههن غفور رحيم}(النور:33) را چنین تفسیر می فرماید: (من بعد إكراههن لهن غفور رحيم). بنابر این این قرائت ها تفسیری از قرآن هستند.
البته قرائت هایی با سند های واهی و دروغین نیز وجود دارند و حقّ آن است که اصلاً قرائات به شمار نیایند، که جدا کردن آنها در تخصص علماء،با دلایلی محکمی است که برای اهل فنّ شناخته شده می باشند، ابوعبید در کتاب "فضائل القرآن" در ضمن بیان کار جمع آوری قرآن که در زمان حضرت عثمان و با نظارت جمهور صحابه(رضی الله عنهم) انجام شده چنین می گوید:  «این قرآن همان قرآنی است که هرکس چیزی از آن را انکار کند، به عنوان مرتدّ و خارج از دین شناخته می شود.» و سپس در مورد قرائت های شاذه و الفاظ وارده به غیر طریق تواتر  می فرماید:« این حروف و چیزهای بسیاری که به همراه آنها آمده است، به تفسیری برای قرآن بدل شده است، که مانند آن را (مسلمانان)از بسیاری از تابعین برای تفسیر قرآن روایت کرده و آنان (تابعین) نقل آنها را کار نیکی می دانسته اند ، چه برسد به اینکه از اصحاب بزرگوار رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) روایت شده باشند،و در خود قرائت موجود باشند، که در چنین شرایطی این روایتها بالاتر از تفسیرهستند و کمترین چیزی که از این حروف می توان برداشت نمود، استنباط تفسیر و معنای درست آیات قرآن است و بر این مبنا، این روایات جزو علومی به شمار می آیند، که مردم عامی به قدر و ارزش آن واقف نبوده و فقط دانشمندان، از این مهم آگاهند.»
این حقیقت بسیار روشنی است که الفاظ خلاف متواتری که از اشخاص برجسته ای مانند ابن مسعود ،أبِى بن كعب وابن عباس رضِى الله عنهم روایت شده، تفسیری است  که برای بیان مطالب قبل از خود آمده است. این در حالی است که قرائت ابن مسعود را یاران کوفی وی به تواتر از عاصم و او از زربن حبیش از خود ابن مسعود رضی الله عنه  نقل فرموده اند. که همان قرائتی است که ابوبکر بن عیاش از عاصم روایت نموده است، که تواتر آن از آن نوع تواترهای قوی و زیادی است که هیچ جای تردید و شک ندارد و البتّه آن الفاظ شاذّ در آن اصلاً وجود ندارد.
 و هرکس بپندارد که درمصحف  ایشان فاتحه و معوذتین وجود نداشته، یا اینکه معوذنین را در آن نیاورده است، یا به عمد دروغ می گوید یا دچار اشتباه شده است و این دو سوره و فاتحه نیز در قرائت متواتر ابن مسعود از طریق یاران وی موجود است که قرائت ایشان همان قرائت متواتر عاصم است که مسلمانان ازهر قشر و طبقه ای که باشند، در شرق و غرب و در هر جای این  کره ی خاکی آن را می شنوند و روایت آحاد هرگز نمیتواند بر روایت متواتر غلبه نماید؛ از طرفی چون اکثر مردم سوره ی فاتحه و معوذتین را برای نمازها و تعویذهایشان از حفظ دارند، شاید ایشان به این دلیل نیازی ندیده باشند که آنها را در مصحف خود درج نمایند، چون احتمال فراموش کردن آنها اصلاً وجود ندارد.
 همچنین، اگر ایشان طبق شیوه ی خاص و شناخته شده ی خود که برای تجوید و نامگذاری سوره ها و اعشار  سوره ها و غیره که شامل وحی نیستند تنها نام معوذتین، نه خود سوره ها را ، در مصحف خود ذکر نکرده باشند، نیز هیچ اشکالی پیش نمی آید. که علاّمه ابن حزم رحمه الله بسیاری از شبهات و سخنان بی اساس ، یاوه گویان در این باره را به خوبی و به طور مفصل ردّ کرده است.
توجه بیش از حد امّت به مهارت پیدا کردن در فهم  و حفظ قرآن از روز نزول آن تا به امروز و تا قیام قیامت هرگز با سهو فردی یا کسی که کلمه ای را به اشتباه فهمیده است، متوقف نخواهد شد، زیرا طبیعت بشر اینگونه است که تمام افراد آن از نظر حافظه و دانش و فهم مطالب باهم برابر نیستند، امّا  سهو و اشتباهات بسیار اندک در مقابل ضبط مجموعه های بسیار بزرگ از هر قشری از امّت ، ذوب و نابود میشود که دانشمندان با تفکیک و دسته بندی الفاظی که همراه قرائت ها روایت شده اند، آشنایی دارند، که تعدادی از آنها از قبیل تفسیر به شمار می آیند، بعضی سهو و اشتباه محض اند، و بعضی خبر و سخن محضی از خود قاری است که راویان بی توجه آن را آیه پنداشته اند، و تعدادی از بن ساختگی و دروغ هستند، که علما برای هرکدام احکام مخصوص به آن را وضع نموده اند.
 امّا اخیراً می بینیم که مستشرقان غربی ، اهمیّت خاصی به انتشار کتاب های مربوط به قرآن کریم و علوم قرآنی، از جمله کتابهای قرائت و رسم الخط و قرائت های شاذّه و طبقات که توسط علما ی پیشین و قدیم امت نگاشته شده، از خود نشان می دهند ، و تلاش پیوسته  و بی امان خود را در این زمینه ادامه می دهند و سعی در انتشار تألیفات دانشمندان و قدما ی دانش در زمینه ی حدیث و فقه و لغت و دیگر مطالب مربوط به مشرق زمین دارند .
و تلاش اکثریتشان گویای این  قصدشان است که با حملات و تبلیغات پراز تعصب و نادانی خود ، به دنبال احیای دوران صلیبیان با شیوه ای نوین هستند.  می خواهند  بر نور درخشانی که از قرآن کریم بر این زمین تاریک طلوع نمود و با  آن چشم ها را روشنی بخشید و مردم فوج فوج به دین خدا گرویدند و زمین چهره ای دیگر یافت، دوباره با پرده ظلمت و سیاهی بپوشانند. البتّه سرانجام این گروه، هرچند با دروغ و نیرنگ و فریب،  تظاهر به جستجوی علمی بنمایند؛ بسیار واضح و روشن است.
با این اشاره ی مختصر به تاریخ قرآن کریم متوجه می شویم که این تلاش آنان چیزی نیست مگر تلاشی شکست خورده و سرنگون شده و اگربرای یافتن کوچکترین نقصی در کتاب الله که بر حبیبش رسول الله صلی الله علیه وسلّم نازل فرموده، زمین و آسمان را هم زیر و رو کنند، هرگز کوچکترین توفیقی در ان کار نخواهند یافت.

 
 
 
 
 
 
 
علوم قرآنی
اسباب نزول قران کریم
فضائل قرآن کریم
قراءات قرآن کریم
تلاوت قرآن کریم
کلام بزرگان
احادیث رسول الله ص
Free Web Hosting